آنچه اهمیت دارد ، توجه به کمبود این قبیل زیرساخت ها در شرایط فعلی است که منتظر افزایش حضور گردشگران خارجی در ایران هستیم. در واقع مادامی که چنین کمبودهای ساختاری در نظام گردشگری ما به چشم می خورد، نباید به رشد درآمدهای ارزی این صنعت امیدوار بود. زیرا بطور طبیعی منافع صنعت گردشگری عاید کشورهایی می شود که برای توسعه این صنعت سرمایه گذاری کرده اند و از پیش زیرساخت های اولیه را فراهم ساخته اند.

یکی از مهمترین امکانات و پیش نیازهای ارائه خدمت مناسب به گردشگران، وجود سیستم حمل و نقل سریع، ارزان و کارآمد در کشوراست که متاسفانه بضاعت داخلی ما در این بخش حتی از حداقل استانداردهای لازم برخوردار نیست.

ایران ما کشور پهناوری است که جاذبه های گردشی در اقصی نقاط آن پراکنده اند. آنها که برای استفاده از مواهب طبیعی و یا بازدید از میراث فرهنگی به کشورمان سفر می کنند، از لحظه ورود به خاک ایران ناچارند با وسایل نقلیه ای جا به جا شوند که هرگز در شأن فرهنگ میهمان نوازی ما نیست و مشکلات عدیده ای را برای مسافران خود فراهم می کنند.

ناوگان هوایی قدیمی و آسیب پذیر ایران که وظیفه جابه جایی مسافران خارجی در مقاصد داخلی را به عهده دارد، با تأخیرات فراوان در زمان پرواز و مشکلات مدیریتی متعددی روبروست که قدرت سرویس دهی به تورهای گردشگری را کاهش داده است. فرودگاه های کوچک محلی که معمولاً در کانون مناطق گردشگری و شهرهای کمتر توسعه یافته ایجاد شده اند، از حداقل امکانات لازم برای پذیرش و ترخیص مسافر برخوردارند و برخورد کارکنان این فرودگاه ها با مسافران و به ویژه گردشگران خارجی مطلوب نیست. تهیه بلیت پروازهای جایگزین برای گردشگرانی که به هر دلیل از پرواز اصلی در یک مسیر گردشگری جامانده اند، تقریباً غیرممکن است و شرکت های هواپیمایی داخلی بر خلاف اصول مشتری مداری در ناوگان خارجی، هرگز پاسخگوی قصور خود نسبت به مسافران نیستند و کمترین همکاری را با تورگردان ها و گردشگران دارند.

در ناوگان ریلی وضعیت از این هم اسف بار تر است. زیرا اساساً چیزی به عنوان خدمات ویژه گردشگران خارجی در ناوگان ریلی ما تعریف نشده است. فرسودگی واگن ها، کمبود امکانات رفاهی در کوپه ها، عدم آشنایی خدمه ناوگان به زبان بین المللی و از همه بدتر چهره زشت بهداشت عمومی در ایستگاه های راه آهن موجب عدم تمایل گردشگران به استفاده از خدمات ریلی ایران است. این مشکلات شاید در خطوط ریلی پر مسافر نظیر مسیر تهران – مشهد کمتر باشد ولی بی اغراق در سایر مسیرها که معمولاً به شهرهای گردشگری ایران ختم می شوند، کاملاً نمود دارد.

در حوزه حمل و نقل دریایی هم نبود حتی یک فروند کشتی مسافری مجهز در سواحل شمالی کشور نشان می دهد که عمق محدودیت نظام حمل و نقل ما تا چه اندازه است. در کرانه های خلیج فارس و دریای عمان نیز برداشت مسئولان این حوزه از حمل و نقل دریایی، سوار شدن بر قایق های کوچکی است که ضریب ایمنی پایینی دارند و کاربری آنها در سایر کشورها ارائه خدمات ساحلی در آبهای کم عمق است، نه جابه جایی مسافر در مسیرهای طولانی!

معدود کشتی های مسافربری تندرو (کاتاماران) که از سوی شرکت های حمل و نقل دولتی میان جزایر جنوبی ایران تردد دارند، برای پذیرش تورهای گردشگری و ارائه خدمات مناسب به مسافران خارجی فاقد کارایی هستند. از طرف دیگر هزینه سنگین خرید کشتی های مدرن مسافری (کروز) باعث شده است تا در طول تاریخ هیچ سرمایه گذاری در ایران به سمت گردشگری دریایی گرایش نداشته باشد.

به ناچار تنها گزینه پیش روی گردشگران خارجی برای جابه جایی در نقاط مختلف کشور، استفاده از ناوگان جاده ای است که حتی اگر به لحاظ وسیله نقلیه دارای مطلوبیت نسبی باشد، یقیناً از جهت خدمات جاده ای و کیفیت شریان های زمینی قابل دفاع نیست.

کمبود مجتمع های خدمات جاده ای در ایران و به ویژه در مسیرهای غیرآزادراهی (جاده های اصلی و فرعی استان های جنوبی و شرقی) باعث شده است تا تداعی خاطره استفاده از حمل و نقل زمینی برای گردشگران خارجی بازدید کننده ازایران چندان خوش آیند و لذت بخش نباشد.

کیفیت پایین روکش مسیر در جاده های دورافتاده و نبود حداقل امکانات بهداشتی و خدماتی در این قبیل مسیرها، از دیگر نکات منفی نظام حمل و نقل ماست که به توسعه صنعت گردشگری لطمه زیادی می زند.

در یک کلام، چرخ لنگ سیستم حمل ونقل داخلی باعث شده است تا تحمل بار توسعه صنعت گردشگری برای برنامه ریزان این حوزه دشوارتر شود و فاصله ما با استانداردهای توسعه یافتگی گردشگری در سایر کشورها زیاد باشد.

 به همین دلیل برای افزایش جذب گردشگر به ایران باید پیش از هر اقدامی به فکر بهبود زیرساخت های حمل و نقل در کشور باشیم.

 نوشته : كامران نرجه

 اين مقاله در صفحه 5 هفته نامه صنعت توريسم، سال اول، شماره 7، هشتم خرداد 1395 درج شده است